براستي مشكلات شهرهايي همچون بابل و ساري برسر نام بهار نارنج است يا اصلاح زيرساخت ها واشك جوان تحصيل كرده و نجيبي كه به كار در يك حوزه خدماتي هم رضايت ميدهد؟
شمال نیوز: رئيس كميسيون امور زير بنايي شوراي اسلامي شهر بابل و رئيس شوراي اسلامي شهرستان بابل ‘ گفت، پرداختن به فروعات ما رااز اصول غافل ساخته است.
به گزارش خبرنگار شمال نیوز از بابل، مهندس سيف الله علي نيا رئيس كميسيون امور زير بنايي شوراي اسلامي شهر بابل و رئيس شوراي اسلامي شهرستان بابل بیان داشت:استان مارندران از جمله استانهايي است كه در زير چتر سبز خودش محروميت هاي فراواني دارد واين جمله ايي است كه بارها از زبان مسئولين شنيديم اما سوال اينجاست كه ريشه اين فقر و محروميت چيست ؟
اولين پاسخي كه به ذهن مي رسد اينكه ما بجاي اينكه مازندران را واحد و بعنوان يك كلانشهر ببينيم هميشه در يك رقابت كاذب قرار گرفتيم تا آنجا كه راضي شديم بسياري از پروژه هاي مهم از اين استان رخت بربندد و در استانهاي ديگر استقرار يابد و اين داستان همچنان ادامه دارد و در حالي كه همه پروژه هاي مهم در ديگر استانها شكل گرفت و بهانه ايي براي بر سرهم زدن نداشتيم آمديم نبش قبر كرديم و يك موضوعي كه اصلاٌ ارزش پرداختن نداشت را زنده كرديم و دكاني براي بعضي ها درست كرديم تا هم به اختلاف دامن بزنند و هم ازاين طريق خودي نمايان كنند و هم بجاي پرداختن به مشكلات اساسي شهر ها و توجه به زير ساخت ها باصرف مبالغ بسيار سنگين به بهانه اينكه يك ظلم بزرگ تاريخي دارد اتفاق مي افتد به تكاپو افتادند و با انحراف افكار عمومي ازبسياري از واقعيت ها سبب شده اند تا شهرداري ازهدف اصلي خودش دور شود و تبليغ محصول و كالايي را نمايد كه فقط اسمش درشهر بجاي مانده است نه خودش و آن بهار نارنج است .
راستي آيا دو شهر ي كه اكثردرختان نارنج آن ازبين رفته است و بقيه هم درحال ازبين رفتن ،بهتر نبود با اين مبالغ كلان ما تبليغ عملي براي اين محصول با ارزش مي كرديم؟ آيا با كاشتن چهل هزار اصله درخت نارنج كه معادل هزينه برگزاري جشنواره بوده است رضايت بيشتري حاصل نميشد ؟تا كي بايد با حلوا حلوا گفتن دهان خود راشيرين كنيم . شهروندان بخوبي قضاوت ميكنند كه فضاي سبز و تعداد درختان نارنج اين شهر به هيچ وجه زيبنده شهروندان عزيز نيست .
نكته دوم و سوال مهمتر اينجاست كه حال كه و ضعيت كوچه و پس كوچه هاي شهر از روستاهاي دور افتاده بدتر است چرا با هزينه سنگين مبادرت به برگزاري چنين جشنواره هايي مي كنيم و پروژه هاي مهمي چون كمربندي شرقي دوم كه مي بايست در پايان شهريور 92 به بهره برداري ميرسيد با يك سال تأخير هم به پايان نرسد و يا پل محمد حسن خان كه با توجه به قدمت تاريخي و ميراثي كه دارد و به مراتب اهميت آن كمتر از بهار نارنج نيست پس از يك سال از كلنگ زدن عمليات اجرائي آن شروع گردد و يا جاده ساحلي به حال خودش رها شود و ده ها پروژه زيربنايي كه بايد در دستور كار قرار گيرد به فراموشي سپرده شود؟
نكته بعدي اينكه آيا مشكل شهربابل فقط در اسم بهارنارنج است يا نداشتن درخت نارنج و يا از بين رفتن آن درسطح شهر مشكلات عديده ديگر دربخش ترافيك ومعضل بهداشتي و زيست محيطي دربخش فاضلاب شهري و مركز جمع آوري زباله و ديگر مسائل اساسي، چرا به خودمان اجازه مي دهيم انرژي شهردار و شهرداري صرف مسائل فرعي گردد و با فاصله گرفتن ازنقش نظارتي خودمان و با دخالت هاي غيرقانوني بهانه دست شهردار مي دهيم و تا آنجا كه با دخالت هاي غير كارشناسي كار را به جايي مي رسانيم تا يك نيروي شركتي دريك سازمان خودش را از مديرعامل آن سازمان قدرتمند ببيند و آيا مي شود با اين وضعيت به آينده شهر خوشبين باشيم ؟ آيا با اين اقدامات يك حاشيه امني براي مديريت شهري ايجاد نمي كنيم ؟
براستي مشكلات شهرهايي همچون بابل و ساري برسر نام بهار نارنج است يا اصلاح زيرساخت ها واشك جوان تحصيل كرده و نجيبي كه به كار در يك حوزه خدماتي هم رضايت ميدهد؟پس بيائيم دست از اين لجاجت ها برداريم و بجاي اينكه به اين نام افتخار كنيم همت كنيم فضاي همه شهرهاي استان را با كاشت و مراقبت از اين درخت ارزشمند پر كنيم از عطر دل انگيز بهارنارنج و كار را به جايي نرسانيم كه اثري از خاطرات نيما يوشيج در زمان جواني اش كه استشمام عطر بهار نارنج در بابل از بر جستگي هاي خاطراتش بود اثري نباشد و مصداق اين ضرب المثل آفتابه لگن هفت دست شام و ناهار هيچي شويم.
شهر بابل در بخش هاي مختلفي چون نيروي انساني و شاخصهاي علمي قهرمانان ورزشي و همچنين درحوزه درماني و دانشگاهي آنقدر برجسته است كه بهتر است تمركز و تلاش و تبليغ ما بر سر اين ظرفيت هاي اساسي باشد و درمسيري كه در حال طي شدن است بيشتر به بيراهه مي ماند تا چراغ راه كه نمونه هاي آن بجاي اينكه در شهر گل و گياه بكاريم جشواره گل و گياه راه مي اندازيم و بجاي اينكه درخت نارنج در وروديها و در سطح شهر بكاریم جشنواره آنرا در بوق و كرنا ميكنيم در هر حال اگر هدف از برگزاري جشنواره ها شاد كردن مردم كه بنده هم اعتقاد راسخ به شاد زيستن و دل زنده بودن شهروندان دارم مي توانستيم بسيار مطلوبتر عمل كنيم و با اين مبلغ بيش از ده جشن را برگزار كنيم .
نكته آخر اينكه مسير توسعه استان و بويژه شهر بابل نگران كننده است لازم است در سالي كه به فرموده مقام معظم رهبري سال فرهنگ و اقتصاد نامگذاري شده است تلاش كنيم بجاي چشم و هم چشمي بر سر مسائلي كه به اختلافات منتهي ميشود با سرمايه گذاري روي قابليت ها و داشته هاي خودمان فضاي شهر و استان را در يك مسير رقابت سالم و پر ثمر هدايت كنيم و با دست كشيدن از اين لجاجت هاي بي ثمر بيشتر از اين به عقب ماندگي استان و شهر كمك نكنيم كه آيندگان ما را نخواهند بخشيد و مطمئن باشيم تنها راه پيشرفت توسعه استان توزيع متوازن اعتبارات ملي و استاني در سطح استان و پرهيز از اختلاف افكني و فرافكني خواهد بود. با نهايت احترام